loading...
پرشین پروژه | دانلود مقالات ، پروژه ها ، پایان نامه ها ، طرح های کار آفرینی ، طرح های توجیهی ، جزوات درسی ، سوالات امتحانی
آخرین ارسال های انجمن
فرید بازدید : 1428 پنجشنبه 12 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

قسمتی از رمان دوباره عشق نوشته فاطمه صالحی :

سوز سردی می‌وزید و برف همه جا را سفیدپوش کرده بود، شنلی که به دوش داشتم را سخت به دور خود جمع کردم. جوراب به پا نداشتم و نوک انگشتانم مورمور می‌شد. پنجه پاهایم را در دمپایی پلاستیکی که به پا داشتم جمع کردم. و به اولین نیمکتی که رسیدم برف‌ها را کنار زدم و نشستم.

 

فرید بازدید : 857 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

قسمتی از رمان بسیار زیبای چشم هایی به رنگ عسل اثر زهره کلهر :

چقدر اين موجود پاک و دوست داشتني برايم عزيز است صورتم را نزديکش مي برم، هرم نفسهاي گرم و پر از آرامشش،پوستم را نوازش ميکند و موي رها شده ام را به بازي مي گيرد .با خود فکر مي کنم: ((اگر لحظه اي او را نداشته باشم حتما از غصه خواهم مرد!)) اخمي که از اين پندار در ابروهايم گره خورده،خيلي زود با بررسي اجزاي صورتش ، تبديل به لبخند عاشقانه اي ميشود.
چشمهاي درشت و کشيده که در حصار انبوه مژه هاي مشکي و در پرتو ابروهاي کماني و خوش حالتش جا خوش کرده است،بيني قلمي و لبهاي فوق العاده زيبايش که در قاب صورت کشيده وپوست گندمي، تصويري نقاشي شده از قدرت خداوند را به نمايش مي گذارد! نيمي از موهاي پرپشت و مشکي اش که هميشه به صورت کاملا آراسته از وسط باز ميشود به روي پيشاني ريخته و نيمي ديگر لجوجانه روي بالش پخش شده و بهر سويي مي رود .هر چه بيشتر نگاه مي کنم خداوند را به دليل داشتنش بيشتر شکر گذار ميشوم .با گذشت پنج ماه، هنوز باور اين پندار که خداوند او را دوباره به من بخشيده ، اشک شوق را به چشمهايم هديه مي کند .ناخودآگاه ذهنم به گذشته ها پر مي کشد، به زماني که هنوز حضور سبزش در زندگي راکد و دلگيرم ، متولد نشده بود .خاطرات سالهاي قبل همچون پرده سينما در مقابل چشمايم جان مي گيرد و مرا به خلسه اي شيرين مي کشاند...

 

فرید بازدید : 1558 جمعه 06 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

قسمتی از رمان بسیار زیبا و عاشقانه کژال اثر م.مودب پور :
اين مسئله خسرو رو هم ناراحت کرده بود! احساس ميکردم که خيلي دلش ميخواد در اينمورد باهام صحبت کنه اما خسرو خوددارتر از اين حرفا بود! ايده هاش رو هم مي دونستم چه جوريه! هميشه بطرف مقابلش اعتماد به نفس مي داد!جوري با آدم برخورد ميکرد که به آدم احساس بودن دست مي داد!هر وقت که مثلا ازش راهنمايي مي خواستم طوري عمل ميکرد که دست آخر حس ميکردم که خودم به اون نتيجه رسيدم وبهترين راه حل به فکرخودم رسيده!از اين اخلاقش واقعالذت مي بردم!شايد اگر اين قرار و عهد اجباري در ميون نبود، خسرو کسي بود که من براي همسري انتخابش ميکردم!
ليلا صميمي ترين دوستم بود .دختر خوشگلي نبود اما خيلي مهربون و بانمک! هميشه هم مي گفت که دلش ميخواد شبيه من باشه! حالا يا تعريف از خود حسابش مي کنين يا نه اما من طبق گفته دوستام و
به استناد رجوع خواستگارهاي نسبتا زياد و پلکيدن پسراي دانشکده دور و ورم، دختر قشنگي بودم!
البته خودم اين موضوع رو مي دونستم و خيلي هم ازش لذت مي برم اما هميشه وقتي کسي ازم تعريف ميکرد ، با گفتن جملات چشم شما منو قشنگ مي بينه و شما لطف داريد و اين چيزا، اظهار فروتني ميکردم!

 

فرید بازدید : 475 چهارشنبه 04 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

بخشی از کتاب آخرین نسل برتر :
مامان من يك آرزو تو زندگيش داشته . فقط يه آرزو . هيشكي اينو نمي دونه . حتي بابا هم نمي دونسته . مامان از بچگي آرزو داشته كه وقتي شوهر كرد ، شوهرش براش گل بياره . اما بابام هيچ وقت اينو نفهميده .
مي گفت : وقتي من مردم اين دندونا مال تو .
مي گفتم : بابا بزرگ كي مي ميري ؟
مي گفت : هر وقت خدا خواست .
آن وقت من هشت سالم بود . پرسيد م : پس عينكتو به كي مي دي ؟
گفت : مي دم به دعا نويس .
مرد بزرگي بود اما يه روز از اينجا رفت . با ما خداحافظي هم نكرد . براي همين هميشه فكر مي كنم بر مي گرده . هميشه منتظرش هستم . هر روز . هر روز . مي دونيد ؟ هر روز .
بعضي چيزها هست كه نمي توان باورش كرد ، درست مثل فوتباليستي كه وقتي در آخرين لحظه ي ورود به ميدان حس مي كند پاهاش ار كار افتاده اند .

 

فرید بازدید : 1326 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (1)

بخشی از رمان بسیار زیبا نگاهم کن اثر الهام قسیم :
روزها و ماهها با خودم کلنجار رفته بودم تا مازيار را پذيرفته بودم و در حقيقت اجازه ي خواستگاري به او داده بودم.ولي حالا او چه طور جرا ت مي کرد ؟ مگر غير از اين بود که براي به دست اوردنم چه کارها که نکرد . پس چرا حالا که من راضي بودم و او داشت به خواسته اش مي رسيد انقدر بي تفاوت شده بود .
مگر هميشه نمي گفت من از سرش زيادي هستم ؟ پس حالا چرا؟؟؟ مغزم داشت از انبوه اين سوالات مي ترکيد . چيزي نمي فهميدم و فقط انکه نمي توانستم ترکش کنم. ديگر خيلي دير بود و من طاقت و قدرت اين کار را نداشتم .دنياي من بدون او تيره و تار بود .
حالا که به ان روزها فکر مي کنم نمي دانم مشکل از اشتباه من براي پذيرفتن او بود يا از سادگي و حماقتم براي ادامه دادن با او ؟ خيلي بچه بودم. خيلي خام بودم .شايد هم الان چون از ان موقعيت دورم اين چنين مي گويم و اگر دوباره به همان وقتها برگردم باز همين کارها را بکنم .

 

فرید بازدید : 2659 چهارشنبه 21 فروردین 1392 نظرات (1)

بخشی از رمان بسیار زیبا غزال اثر طیبه امیرجهادی :
صبح با ذوق و شوق عجيبي که تمام وجودم را در بر گرفته بود به مدرسه رفتم و ظهر با عشق سپهر به خانه برگشتم و منتظر تلفن اش شدم و به محض خوردن اولين زنگ، گوشي را برداشتم وبا عشق و علاقه جواب حرفهايش را مي دادم. دقايقيبا هم حرف زديم و قرار شد عصر کمي زودتر از کلاس بيرون بيام تا با سپهر به خانه برگردم. طبق برنامه عصر يک ربع زودتر از خانم اديب اجازه گرفتم و بيرون امدم کهديدم کمي پايين تر منتظرم ايستاده. با عجله به طرف ماشين رفتم و سوار شدم، چونترسيدم ياشار دوباره بي خبربه دنبالم بيايد .

 

فرید بازدید : 931 جمعه 16 فروردین 1392 نظرات (0)

بخشی از رمان بسیار زیبا خواستگاری یا انتخاب اثر م.مودب پور :

"فریبا و شهره واستادن و منتظرن که مترو بیاد. در ضمن دارن با همدیگه صحبت می‌کنن. تو مترو یه عده خانم و آقا هم هستن. البته بیشتر خانم‌ها هستن" فریبا: یه دختر، کالا یا یه چیز فروشی نیس که بذارنش توی یه مغازه و براش مشتری بیاد و اکه پسندیدش، ببره بزاره تو خونش!
مریم: من که از این جرأت آ ندارم به بابا بگم من می‌خوام برم خواستگاری!
فریبا: پس حق انتخاب ما چی می‌شه؟! یعنی ما محکومیم که همیشه انتخاب بشیم؟ حق نداریم خودمون انتخاب کنیم؟!
مریم: آخه چه جوری می‌شه؟! یعنی اگه ما سه تا این رسم و عوض کنیم، دیگه از این به بعد جای اینکه پسرا بیان خواستگاریه دخترا، دخترا می‌رن خواستگاری پسرا؟!
"تو همین موقع فریبا متوجه صحبت دو تا خانم که کنارشون واستادن می‌شه و به مریم و شهره اشاره می‌کنه که اونام گوش کنن"... .
و....

 

تبلیغات

تعداد صفحات : 6

درباره ما
پرشین پروژه دات آی آر ، همانطور که از اسم سایت مشخص است سایت پرشین پروژه یک سایت تحقیقاتی در زمینه مختلف است که موضوعات مختلفی را از سرتاسر اینترنت را در سایت خود جمع آوری کرده است که هدف از این کار فراهم ساختن محیطی ساده و راحت برای دسترسی ، محققان ، دانشجویان ، دانش آموزان و دیگران کاربران اینترنتی به مطلب دلخواهشان می باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 409
  • کل نظرات : 32
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 33
  • آی پی امروز : 55
  • آی پی دیروز : 82
  • بازدید امروز : 126
  • باردید دیروز : 329
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 821
  • بازدید ماه : 5,068
  • بازدید سال : 179,081
  • بازدید کلی : 1,069,514
  • تبلیغات
    تبلیغات
    تبلیغات متنی
    تبلیغات شما در اینجا
    ماهیانه 1 هزار تومان
    تبلیغات شما در اینجا
    ماهیانه 1 هزار تومان
    تبلیغات شما در اینجا
    ماهیانه 1 هزار تومان
    تبلیغات شما در اینجا
    ماهیانه 1 هزار تومان
    تبلیغات شما در اینجا
    ماهیانه 1 هزار تومان